بازار سرمایه این روزها شرایط پرنوسانی را دنبال میکند. برخی روزها افت چند ده هزار واحدی دارد و در برخی روزها، چند ده هـزار واحـد رشـد مـیکــنـد. بـرخـی از سرمایهگذاران این روزها عقب نشستهاند و منتظرند دریای طوفانی بورس، آرام بگیرد تا بهتر بتوانند قطبنمای خود را تنظیم کنند. برخی دیگر نیز اسیر این امواج شدهاند و سعی میکنند با جهشهای پیدرپی روی سهام مختلف، خود را از این مهلکه نجات دهند. گروهی نیز که جزرومد این دریا با روحیاتشان سازگار نبود، مسیر سرمایـهگـذاری خود را دور از آبهــای خروشان پی گرفتهاند.
نوع مواجهه مردم با بورس مشخص است. سال 98 و نیمه ابتدایی سال 99، سیل مشتاقان ورود به بورس آنقدر زیاد بود که کارگزاریها بهسختی قدرت و ظرفیت پاسخگویی به نیاز مشتریان را داشتند. در یک سال اخیر اما ورق برگشته است و برآیند ورود و خروج سهامداران، از این حکایت دارد که بسیاری از افراد قید سرمایهگذاری در بورس را زدهاند. در این چند ماه اخیر نیز شرایط همانی است که در ابتدای متن اشاره شد. اما مواجهه مسئولان و رسانهها با بورس همچنان نامشخص است. بهعبارتدیگر، مشخص نیست که تصمیمها، اظهارنظرها، جابهجاییها و طوفانهای رسانهای به جهت حمایت از سرمایهگذاران خرد است یا اینکه بورس دستاویزی برای مقاصد سیاسی شده است؟
اعتقاد به بهار بورس در پاییزیترین شرایط
اولین روز کـاری این هـفـتـه با رشد 42هزار واحدی شاخصکل همراه شد که از قضا با رکوردشکنیهایی در زمـیـنـه بیشترین میزان صعود و بیشترین مـیـزان خروج سرمایه از صندوقهای درآمد ثابت همراه بود. در این شرایط برخی از رسانهها به سرعت از روزهای بهاری بورس سخن گفتند و حتی آنهایی که در 365 روز سال، بهای چندانی به بورس نمیدهند، بهیکباره تیتر یک خود را به این مسئله اختصاص داده و از زنده شدن امید در دل سهامداران سخن گفتند. صداوسیما نیز بدون اشاره به اینکه از 7 شهریور تاکنون بازار در فاز اصلاحی قرار دارد، پاییز بورس را بهارانه تعبیر کرد.
اما اگر وضـعـیـت رســانــههـــا و الـبـتـه اظهارنظر مسـئـولان را چند ماه قبلتر واکاوی کنیم، به نتایج قابلتأملی دست مییابیم. اظهارنظر نمایندههای فعلی مجلس، در فاصله زمانی خاتمه دولت دوازدهم و شروع دولت سیزدهم، زاویه معناداری دارد. بخشی از این اظهارنظرها به مسائلی میپردازد که لزوما ارتباط مؤثری با وضعیت بورس ندارد. برخی از این نقلقولها نیز آتش خشم سهامداران را شعلهورتر میکند. این گفتهها به افراد بیرون از بازار سرمایه محدود نمیشود؛ برای مثال مدیرعامل فرابورس ایران چند هفته پیش گفت «افرادی که از بهمن۹۹ در بازار سرمایه، سرمایهگذاری کردهاند، بهرغم ریزشهای بازار، تاکنون بازدهی مناسبی کسب کردهاند.»
وزیر اقتصاد کنونی و نایبرئیس سابق کمیسیون اقتصادی مجلس نیز 31 مرداد سال گذشته در توییتی گفته بود «در روزهای سبز و قرمز، سوءمدیریت بورس مشهود است. امروز نارضایتی مردم را به وزیر اقتصاد منتقل کردم. گزارش نظارتی کمیسیون را نیز اواسط شهریور به صحن علنی میفرستم. به ایشان گفتم، برای تبدیل سقوط آزاد به فرود آرام، باید “صندوق تثبیت” فعلی تقویت شود. نقد اساسی باشد برای بعد.»
همین اظهارنظرها برای سهامداران این انتظار و توقع را ایجاد کرد که با شروع دولت سیزدهم، بهیکباره رنگ بازار سبز خواهد شد. بااینحال، در دو ماه اخیر روزهای نزولی بورس به مراتب بیشتر از روزهای صعودی بوده است. حتی جو روانی ناشی از تغییر رئیس سازمان بورس هم نتوانست برای دو سه روز بازار را صعودی نگه دارد. حالا احسان خاندوزی در قامت وزیر اقتصاد و امور دارایی برای پاسخگویی درباره وضعیت بورس راهی پارلمان خواهد شد.
بورس یکشبه صعودی نمیشود
از روی قاعده و منطق هم نباید انتظار داشت اقدامات دولت فعلی به سرعت روی اقتصاد کشور و بازار سرمایه تأثیرگذار باشد. اما اگر اکنون رفتار دولت دوازدهم را در دعوت سراسری مردم برای پیوستن به بورس و سپردن همه سرمایهشان به این بازار نکوهش میکنیم، باید جوسازی بیدلیل این روزها را نیز نقد کنیم. آنچه خواسته سهامداران است، نه ایجاد جو امید (بدون داشتن پشتوانه محکم) است و نه حمایتهای کاغذی. با قدری تأمل میتوان مشاهده کرد که بولدشدن برخی مباحث اقتصادی در رسانهها اثر معکوس دارد؛ همانطور که نه بورس توانست قلههای سال گذشته را فتح کند، نه بازار کالاهای اساسی تنظیم شده و نرخ تورم و رشد نقدینگی مهار شده است. اگر قصد و عزم این وجود دارد که در بعد وسیع اقتصاد کشور و در بعد کوچکتر وضعیت بازار سرمایه بهبود یابد، اقدام و عمل و پشتیبانی و مانعزداییهاست که راه را هموار میکند، نه توییت و تیتر یک زدنها.
چاپ شده در روزنامه اصفهانزیبا