روال کلی بازارها مشخص است؛ اگر تنش و ناآرامی در فضای سیاسی و اقتصادی افزایش یابد، تقاضا برای خرید داراییهای امن افزایش مییابد. اگر شرایط حاکم بر فضای سیاسی و اقتصادی ایران را شبیه به کشورهای توسعه یافته بدانیم، میتوانیم انتظار داشته باشیم که روال جهانی، در ایران نیز دنبال شود. اما شرایط اقتصادی ایران به گونهای است که نه میتوان انتظار داشت الگوهای شناخته شده در ایران به طور کامل اجرا شود و نه نظریههای اقتصادی قابلیت پیادهسازی کامل دارد. تحریمها سرمنشا کاهش مبادلات ایران با دیگر کشورها است و در نتیجه تلاطمی که در بازارهای جهانی رخ میدهد به صورت تعدیل شده در بازار ایران تاثیر میگذارد. به طور مشخص، کرونا اقتصاد دنیا را به یک صورت تحت تاثیر قرار داد و تاثیر این پاندمی در ایران به گونهای دیگر بود. هم از نطر زمانی، تعطیلی اصناف بیشتر بود و هم بستههای حمایتی ارائه شده قدرت تاثیرگذاری بستههای حمایتی در کشورهای توسعه یافته را نداشت. با این حال نوسانات بازار کامودیتی از فلزات پایه گرفته تا طلا و نفت، با سرعت بیشتری در این قابل مشاهده است. با این پیش زمینه ذهنی، راحتتر میتوان بازارهای ایران را در این دو ماه و نیم اخیر تحلیل کرد.
واکنش بازار سرمایه به اعتراضات مردمی و شرایط سیاسی این مدت، اندک بوده است. چرا که بورس تهران از مرداد 99 تا به حال در یک روند اصلاحی قرار گرفته و ارزش معاملات اندک آن، توانی برای بیشواکنشی نسبت به رویدادهای حاشیهای باقی نگذاشته است. در واقع نمیتوان مسیر نزولی در برخی هفتهها و رشد یکی دو کاناله در دو سه هفته اخیر را اختصاصا به بالاگرفتن یا فروکش کردن تنشها نسبت داد. از سوی دیگر نمیتوان اذعان کرد که بازار سرمایه در حالت ایزوله قرار گرفته، بلکه انفعال آن را باید در بیاعتمادی سهامداران خرد، خروج قابل توجه نقدینگی، اصلاح قیمت و تعدیل نسبتهای کلی بازار جستجو کرد. معدود جذابیتهای این روزهای بازار سرمایه در عرضه خودروها در بورس کالا، نوسانات قابل توجه اختیارمعاملات و رونمایی از ابزارهای جدید همانند سهامیار است. با این وجود، تحولات اخیر کشور مانعی پیش روی روند صعودی شاخصکل است.
بازار ارز و طلا شرایط متفاوتی داشتهاند. محاسبه ارزش ذاتی ارز و طلا برای عموم سرمایهگذاران کار سختی نیست. قیمت بازار آزاد دلار مشخص است، نرخ اونس در بازارهای جهانی نیز در هر لحظه قابل رصد است، در نتیجه متر و معیار مشخصی برای سرمایهگذاران وجود دارد تا بتوانند وزن مولفههای مختلف را در ارزشگذاری خود محاسبه کرده و با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی کشور نرخ محاسباتی خود را تعدیل کنند. در بازار ارز ، برآیند لحظهای از ارزش دلار با میانگینگیری از نرخ ارز در کشورهای همسایه به دست میآید. با پیش زمینه ذهنی که داریم، میتوان به راحتی استباط کرد که وضعیت این دو بازار در دو ماه و نیم اخیر به چه صورتی نوسان داشته است. افزایش تقاضا برای خرید سکه و دلار، بانک مرکزی را بر آن داشت تا اوراق سکه و دلار با سررسید شش ماهه و سه ماهه منتشر کند. در شرایط فعلی نیاز واقعی بازار، نه خرید کاغذی بلکه تهیه فیزیکی این داراییهاست. تداوم تقاضا برای خرید اسکناس دلار و یورو و خرید فیزیکی سکه بیانگر چارچوب ذهنی حاکم بر این دو بازار است.
بازار مسکن همانند دو سال اخیر، کم واکنشترین بازار نسبت به اتفاقات بوده است. در سال 99 بسیاری از بازارها سقفهای تاریخی تجربه کردند، شاخصکل بورس همچنان با فاصله زیادی از شاخص دو میلیونی مرداد 99 قرار دارد. نرخ سکه و دلار نیز دو سال طول کشید تا به سقف قبلی خود در آبان 99 برسند. اما قیمت هر متر مربع مسکن همچنان بر مدار صعودی حرکت میکند. آمارها نشان میدهد قیمت مسکن در مهرماه نیز افزایش داشته است و اتفاقات دو ماه و نیم اخیر تنها روی حجم معاملات مسکن تاثیرگذار بوده است.
رفتار بازار خودرو در دو سال اخیر نیز نشان میدهد نرخ دلار و تورم مهمترین معیار بر ارزشگذاری خودروها در بازار است، به گونهای که اگر حتی نرخ دلار نیز نوسان اندکی داشته باشد، قیمت خودرو با توجه به نرخ تورم در کشور افزایش مییابد. عرضه خودرو در بورس کالا در هفتههای اخیر با توجه به حدف دلالان و شفاف شدن حجم تقاضای مصرفی در این بازار، باز هم نشان میدهد نرخ خودرو در بازار آزاد، شبیهترین قیمت به ارزش ذاتی خودروها در بازار است و نه اتفاقات سیاسی هفتههای اخیر و نه سیاستهای اعمال شده از سوی وزارت صمت، نتوانسته است قیمت این کالای مصرفی و سرمایهای پرتقاضا را کاهش دهد.
نمیتوان کتمان کرد که سرمایهگذاران در این شرایط ریسکگریزتر عمل میکنند. کاهش حجم معاملات مسکن و خودرو در مهر و آبان سال جاری نسبت به مدت مشابه سال قبل نشان میدهد بسیاری از سرمایهگذاران با فاصله گرفتن از سرمایههای مبتنی بر دارایی مالی، به سمت کالاهای سرمایهای و مصرفی کوچ کرده و در کنار این موضوع، نقدینگی و پسانداز خود را نیز افزایش دادهاند تا بتوانند در شرایط حساس، واکنش سریعتری داشته باشند. در بازار سرمایه نیز سرمایهگذاران اگرچه نشانههای مثبتی از ارزندگی بازار مشاهده میکنند اما با چاشنی محافظهکاری معاملات خود را انجام میدهند و برای خریدها دست به عصا عمل میکنند.
در نهایت، در تحلیل اعتراضات اخیر در روند بازارها باید دو نکته کلی را در نظر داشت. نخست آنکه نمیتوان با یک خطکش مشخص، تمامی بازارها را سنجید و انتظار داشت تحولات سیاسی و اجتماعی به یک میزان و در یک جهت مشترک بر بازارها تاثیر بگذارد. دوم آن که قطار اقتصاد ایران مدتهاست که از ریل اصلی خارج شده است. تعداد و وزن مولفههای تاثیرگذار بر اقتصاد ایران افزایش زیادی داشته است. در نتیجه اگرچه شرایط دو ماه و نیم اخیر بر روند بازارها تاثیرگذار بوده است، اما موج آن در میان امواج دیگر متغیرها قرار گرفته است. به واقع نمای بازارهای مختلف، ویترین اقتصاد کشور است. آینده مورد انتظار سرمایهگذاران همچنان با رشد نرخ ارز، افزایش افسارگسیخته نقدینگی، تداوم رشد تورم، پایداری تحریمها و محدودیت در مبادلات مالی است.
چاپ شده در مجله تجارت فردا/ 12 آذرماه 1401