آموزش

5 سیگنال که نشان می‌دهد سواد مالی شما بهتر شده است

برای شما یک خبر مهم داریم:

«جامعه نمی خواهد که شما سواد مالی داشته باشید.»

چرا آنها به دنبال چنین موضوعی هستند؟

آنها می‌خواهند ما را از نظر مالی بی سواد نگه دارند، تا به خرید چیزهایی که نیاز نداریم ادامه دهیم! ما نمی‌توانیم افرادی را که حتی دوستشان نداریم تحت تأثیر قرار دهیم.

بانک‌داران، دولت‌ها و شرکت‌های چندملیتی در مقام «کوسه‌های وام‌دهی مدرن» برای پر کردن جیب‌های خود روی دریافت پول از مردم عادی حساب باز کرده‌اند. به طور خلاصه، شما طوری تنظیم شده‌اید که در مورد امور مالی شخصی خود شکست بخورید.

میتوانم مثال‌های متعدد دیگری هم بیان کنم اما هدف این مقاله این نیست.

می‌توانم فرض کنم که اگر در حال خواندن این مقاله هستید به این دلیل است که گام‌های سختی برای آموزش خود برداشته‌اید، از مد جامعه که خود «ثروتمند» جلوه می‌دهد فاصله گرفته و سعی می‌کنید خود را از نظر مالی برای آینده آماده کنید.

اما با بمباران خبری در رسانه‌ها و از سوی کارشناسان مالی، تشخیص اینکه آیا از نطر مالی سالم هستید یا نه، دشوار است. اما درست مانند سلامت جسمانی‌تان، نشانه‌های کلیدی وجود دارد که نشان می‌دهد نسبت به آنچه در ابتدا فکر می‌کردید در وضعیت مالی بهتری هستید.

در اینجا چند نشانه وجود دارد که باید مراقب آنها باشید…

 

شرایط «اضطراری» شما به یک  «حس ناراحتی» تبدیل می‌شود.

من اوایل امسال کووید-19 گرفتم. همچنین هزینه‌های عمده‌ای را در همان زمان در زندگی‌ام انجام دادم. بیمه، تعمیرات خودرو و وام خانه. اگرچه این شرایط کمی طاقت فرسا بود، اما زندگی من را تهدید نمی‌کرد.

در سال 2020، یک برنامه مالی برای خودم تنظیم کرده و به آن پایبند بودم که شامل ایجاد یک پس‌انداز برای شرایط اضطراری بود. به جای این که نگران باشم این هفته پول کافی برای تهیه غذا دارم یا نه، فکر اصلی من در این مدت این بود که زمان بندی این هزینه ها چقدر آزاردهنده بود. من می‌توانم چند هفته از کارم مرخصی بگیرم و روی بهبودی ناشی از  بیماری کووید تمرکز کنم، نتفلیکس  ( یا در این فیلیمو و موارد مشابه) را تماشا کنم و صورت‌حساب‌هایم همچنان پرداخت شود.

چیزی که چند سال قبل برای من یک وضعیت اضطراری مالی ایجاد می‌کرد، اکنون فقط یک ناراحتی جزئی به حساب می آید، نه بیشتر. وقتی شرایط اضطراری شما بیشتر آزاردهنده هستند تا تهدید، این نشانه واضحی است که از نظر دانش مالی، شرایط مساعدی دارید.

 

***

 

اولویت زمانی شما تغییر می‌کند.

وقتی جوانتر بودم، در مدیریت پول وحشتناک عمل می‌کردم.

من پولم را با مهمانی‌های شبانه هدر ندادم، اما چیزهای احمقانه‌ای خریدم تا دوستانم را تحت تاثیر قرار دهم.

برای مثال یک بار فقط 250 دلار در حساب بانکی‌ام داشتم و با خودم استدلال کردم که می‌توانم 200 دلار برای خرید پنج پیراهن لباس خرج کنم! الان برایم واضح است که آن موقع در مدیریت پول چقدر احمقانه عمل می‌کردم.در گذشته همه چیز را می خواستم. و اگر آن را نمی‌خریدم، غمگین می‌شدم.

بعد از آن که ده‌ها مقاله مالی شخصی و وبلاگ‌ها را در فضای مجازی خوانده‌ام و فسلم‌های آموزشی را در یوتیوب (یا پارات) تماشا کردم مغزم را دوباره سیم‌کشی کرده‌ام تا دید بلندمدتی به پول داشته باشم.

به جای اینکه پول نقدی را که به سختی به دست آورده‌ام خرج کنم تا نیازهای فوری‌ام را برآورده کنم، اکنون پولم را برای ساختن آینده مالی سرمایه‌گذاری می‌کنم. اکنون رویاهای مالی دارم که رسیدن به آنها یک دهه یا بیشتر طول می‌کشد، ساختن آنها ماه ها طول می‌کشد و نیاز به فداکاری‌های روزانه دارد.

من هر خرید را مشروط به پاسخ دادن به این سوال کرده‌ام: چند ساعت از عمرم را برای این خرید معامله می‌کنم؟ این ممکن است به نظر برسد که من یک زندگی اسپارتی و محروم از هر گونه امکانات رفاهی را دارم، اما من مخالفم. من به دفعات کتاب می خرم، سفر می کنم و با افرادی که دوستشان دارم، تجربیات هیجان‌انگیزی را تجربه می کنم.

وقتی شروع به برنامه‌ریزی برای آینده مالی بلندمدت خود می‌کنید، از 60 درصد افراد اطراف خود عبور کرده‌اید. تفکر کوتاه مدت فقط به شما نتایج کوتاه مدت می‌دهد.

 

***

 

تصور شما از ثروت تغییر می‌کند.

در دوران جوانی، به پسر یا دختری با دستبند گران قیمت، ماشین اسپرت فانتزی و لباس‌های دیزاین حسادت می‌کردم.

من از والدین مهاجری که چیز زیادی نداشتند، این پیام را در کردم که ثروت یک نفر بر اساس دارایی آنهاست. و من از همان متر و معیار برای قضاوت در مورد سطح ثروت خودم استفاده کردم. من با شگفتی تمام چیزهایی را که افراد «ثروتمند» در اختیار داشتند تماشا می‌کردم.

وقتی از دوران جوانی گذر کردم، به سرعت متوجه شدم که «بازی مصرف» چقدر احمقانه است. همیشه کسی هست که لباس‌های زیباتر یا ماشین بهتری داشته باشد.

این روزها، من ثروت یک نفر را بر اساس زمان آزاد (اوقات فراغت) او قضاوت می کنم. می‌بینم که خریدهای لوکس فقط به خاطر جلوه در شبکه‌های اجتماعی انجام می‌شود.

اگر بتوانید تصمیم بگیرید که هر وقت خواستید یک روز مرخصی بگیرید و با لباس زیر کار کنید، برای من ثروتمند هستید. یک تقویم خالی که فقط با فعالیت های معنی دار رزرو شده باشد، ثروت واقعی است.

ثروت واقعی «زمان آزاد» برایتان مهیا می‌کند. آزادی که من می خواهم آزادی از انجام چیزی است نه آزادی برای انجام دادن چیزی… آزادی  از انجام کارهایی که نمی‌خواهید به جای آزادی خرید یک ماشین جدید.

زمانی که ثروت را در زمان و انجام کارهای مختلف تعبیر کنید، آنگاه در مسیر آزادی مالی در حرکت هستید.

 

***

 

درک می‌کنید که چگونه می توان پول درآورد.

کسب درآمد اینترنتی، از هروئین اعتیادآورتر است.

وقتی اولین دلارم را از نوشتن آنلاین به دست آوردم، شگفت‌زده شدم.من بیشتر و بیشتر می خواستم. بالاخره پتانسیل کسب درآمد آنلاین را برای خودم دیدم و نتوانستم از آن سیر شوم.

ما اکنون در یک اقتصاد پلت‌فرمی زندگی می کنیم. شما می‌توانید به طور تقریبی از هر مهارت، علاقه یا سرگرمی که دارید درآمد کسب کنید. بازاری برای هر چیزی وجود دارد.

اگرچه هیچ تضمینی وجود ندارد که شما به صورت آنلاین درآمد کسب کنید، اما محدودیتی هم برای میزان درآمدی که می توانید کسب کنید وجود ندارد. به طور طبیعی هر کسب و کار مبتنی بر پلت‌فرم دارای صرفه‌جویی در مقیاس و تأثیرات شبکه است.

من از طریق نوشتن مقالات خود در رسانه‌های مجازی درآمد کسب کرده‌ام، با ایجاد یک پادکست کمک‌های مالی و حمایت مالی جذب کرده‌ام، مهارت‌های مشاوره خود را با راه‌اندازی یک تجارت آزاد از طریق بازاریابی محتوا در لینکدین به بازار عرضه کرده‌ام.

وقتی طعم آن (کسب درآمد ایترنتی) را چشیدید، دیگر راه برگشتی وجود ندارد.

تنها چیزی که نیاز داشتم یک لپ تاپ، وای فای بود و البته مجموعه مهارتی که می توانستم بفروشم. وقتی از اینترنت شروع به کسب درآمد می‌کنید، از نظر مالی آزاد شده‌اید. هیچ مانعی برای ورود و محدودیتی برای درآمد شما وجود ندارد. نه رئیسی وجود دارد که بتواند شما را اخراج کند و نه کسی که به او گزارش دهید.

 

***

 

متوجه می‌شوید که پول مهم ترین چیز نیست.

اگر قبل از اینکه پول داشته باشید بدبخت باشید، بعد از اینکه پولدار شوید هم بدبخت خواهید بود!

پول آنقدر تغییر نمی‌کند که نوع شخصیت شما را نشان می‌دهد. اگر به طور طبیعی فردی سخاوتمند هستید، پول سخاوت شما را تقویت خواهد کرد. اگر فردی کینه‌توز هستید، از پول برای کینه‌توزی استفاده می‌شود.

پول فقط مشکلات مالی شما را حل می‌کند. اما به طور اساسی شخصیت یا تعادل شیمیایی مغز شما را تغییر نخواهد داد! پول هنوز خیلی مهم است اجازه ندهید کسی چیز دیگری به شما بگوید.

اما اگر از درون بدبخت هستید و هدفی برای زندگی ندارید، داشتن یک میلیون دلار در بانک فایده‌ای ندارد. روابط، ارتباط با طبیعت، لذت بردن از کاری که انجام می‌دهید بسیار مهمتر از داشتن پول است.

وقتی متوجه می‌شوید که پول ابزاری برای آسان کردن زندگی شماست، دیگر پول نمی‌تواند شما را کنترل کند.

منبع: themakingofamillionaire

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *